جدول جو
جدول جو

معنی عهده دار - جستجوی لغت در جدول جو

عهده دار
متعهد
تصویری از عهده دار
تصویر عهده دار
فرهنگ لغت هوشیار
عهده دار
عهده دارنده، برعهده دارنده، آنکه امری را به گردن گرفته، متعهد
تصویری از عهده دار
تصویر عهده دار
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از عهده داری
تصویر عهده داری
به عهده داشتن تعهد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دهنه دار
تصویر دهنه دار
آخرچی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پرده دار
تصویر پرده دار
آغاجی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بهره دار
تصویر بهره دار
حصه دار، شریک سهیم، دارای حظ و نصیب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زنده دار
تصویر زنده دار
حیات دهنده، نگاهبان، حارس، حافظ، زنده دل، شاد و مسرور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خنده دار
تصویر خنده دار
مضحک، خنده دارنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرده دار
تصویر پرده دار
حاجب، دربان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پهره دار
تصویر پهره دار
نگهبان محافظ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پهره دار
تصویر پهره دار
پاسدار، نگهبان، محافظ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خنده دار
تصویر خنده دار
آنچه سبب خنده شود و مردم بر آن بخندند
فرهنگ فارسی عمید
آنکه دارای مهره است ذی فقار. یا مهره داران. نام عام کلیه جانوران استخواندار جانورانی که دارای استخوان میباشد و بالمال صاحب تیره پشت (ستون فقرات) هستند استخوانداران ذی فقاران ذوفقاران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرده دار
تصویر پرده دار
دربان، حاجب، کسی که در قدیم در دربار پادشاهان مسئول بار دادن بود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پرده دار
تصویر پرده دار
کسی که در قدیم در دربار پادشاهان و بزرگان مراقب بار یافتن اشخاص بوده، حاجب، دربان، برای مثال آن را که عقل و همت و تدبیر و رای نیست / خوش گفت پرده دار که کس در سرای نیست (سعدی - ۱۶۵)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دیده دار
تصویر دیده دار
دیده بان، سرباز یا قراول که بالای بلندی بایستد و هر چه از دور ببیند خبر بدهد، دیدبان، نگاهبان، قراول، دیده ور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خنده دار
تصویر خنده دار
Daffy, Farcical, Laughable, Drolly, Funny, Hilarious
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از عجله دار
تصویر عجله دار
Hurried
دیکشنری فارسی به انگلیسی
сумасшедший , забавно , абсурдный , смешной , смешной
دیکشنری فارسی به روسی
verrückt, lustig, absurd, urkomisch, lächerlich
دیکشنری فارسی به آلمانی
дурний , кумедно , абсурдний , смішний , смішний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
głupi, zabawnie, absurdalny, śmieszny, zabawny
دیکشنری فارسی به لهستانی
疯狂的 , 滑稽地 , 荒谬的 , 有趣的 , 滑稽的 , 可笑的
دیکشنری فارسی به چینی
bobo, de maneira engraçada, absurdo, engraçado, hilário, risível
دیکشنری فارسی به پرتغالی
sciocco, in modo divertente, ridicolo, divertente, esilarante
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
tonto, de manera graciosa, ridículo, gracioso, hilarante, risible
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
fou, de manière drôle, absurde, drôle, hilarant, risible
دیکشنری فارسی به فرانسوی